دبیرستان دخترانه نمونه دولتی فاطمه (س)

نظر یادتون نره!!!

مدیونید اگه نظر ندید!!!!!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۰۰، ۱۱:۵۵ - ممد
    گاه

انشا، دل نوشته، جملات زیبا و شعرهای ساختگی☆

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۰ ب.ظ
سلام گل دخترا.  😇 خوش اومدید.  اینجا میتوانید هر چیزی که دلتان میخواهد 
*البته مطالب ادبی که ابتکار خودتون یا دوستاتونه *
 رو با کد *1 یا *2 و...  با ما به اشتراک بزارید.  وای چه حالی میده.!! 
من می خوام شعرای الکی و ساختگی بچگانه خودمو بزارم. بخندید هم اشکالی نداره.  ولی مسخره نکنید خواهشا!!! 😆😅

نظرات  (۴۵)

چه کسی میداند که تو پیله تنهایی خود تنهایی  ..

چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی

پیله ات را بگشا تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی

از صدای گذر آب چنان فهمیدم

تند تر از آب روان عمر گران میگذرد

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست

آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست 

 

این نادیا چقد رو مخه.

به همه چی واکنش نشون میدع.

انقد چیپ نباش رفیق..!

گاه

در قصه هادنبالت بودم

قصه هایی که کودکی میخواند مادر زیر گوش های سرخ شده از سرمای گزنده زمستان

و گرمی چایی که در می آورد صدای گزگز دست های یخ زده ام را...

مادر میگفت و میگفت و میگفت

از سرنوشت دردآور ننه آسیاب و خنده های علی کوچولو و عروسک پاره ی مریم

میگفت و نمیدانست روزی سرنوشت دخترش نیز چنین خواهد شد

خنده علی مانند اشکه های چکه چکه اش

روزگار چرخان اسیاب مانند زمانه اش

و قلب پاره پاره عروسک مانندش

در قصه ها دنبالت بودم و پیدا کردمت در زندگی ام

کاش میرفتی

دیگر نمیخواهم این داستان هاو قصه های کودکانه را که بلعیدند تمام زندگی و ارامشم را

دلم همان چای گرم روی کرسی را میخواهد

و صدای زمزمه بی بی که در می آمیخت با صدای گز گز دستانم

 

 

دلم واسه خانومم گفتنای یکی تنگ شده🥺

خانومم موهاتو بکن تو

خانومم ابروهاتو دست نزن

خانومم سیبیلات کو

خانومم مانتوت تنگه

خانومم موهاتو بالا بستی

خانومم لاک نزن

خانومم شیطونی نکن

هئی یادش بخیر😏

ناظم مدرسمونو میگم😂😍

دلم واسش تنگ شده😕

هی رفیق ناشیانه دل نبند ک این روزا لاشیانه ول کردن مد شده

دلم میخواست که تا میتوان گریه کنم

تمام ان خاطرات بدم را در اشکانم رها کنم

برود و باز برود و برود

تا که برسد و دریای چشمانم به خشکسالی برسد

ولی خب حیف

چشمانم اقیانوس ارام است(:

  • زیاد حرف نزن
  • نادیا کیه انقدر حرف میزنه؟

    میخواهم بدانم توکه قصد ماندن نداشتی چرا امدی وکنج دلم ننشستی انقدر اینطرف وانطرف رفتی که همه جایم رد پای توست ومرایادتومی اندازد 

    یادبودنت

    یادعطرت

    یادچشمانت

    و     یادرفتنت

    دلم صاف نیست.بادریچه های اکنون پنجره خیالم را میگشایم..هوای باور تمام ذهنم را پرکرده از عطر احساس ..زیاده خلاصه...

    قشنگ نوشته بودین 

    دوباره حال نداشتم تو وبلاگ شما بنویسم

    برا همین لینک یکی از صفحاتمو میفرستم

    از بلاگتون خوشم اومد 

     

    http://atlas.gigfa.com/lonely-man.html

    آدم ها موجودات خوبی نیستند...

    گاهی چه قادی توی ذوقت می زنند...

    گاهی چه واضح امیدت را میکشند...

    گاهی چه کاشف عیب هایت را می یابند...

    گاهی چه فاتح قلبت را می درند...

    گاهی چه نادم خوبی میکنند...

    گاهی چه عاشق ترحم میکنند...

    و

    .

    .

    .

    گاهی چه راغب تنهایت میگذارند... 

                                                            #ققنوس

    روزی فردی رو اوردن گفتن می شناسیش هزارتا خاطره اومد جلو چشم لبخندی زدم گفتم.نه.کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ببخشید انجا مهمونیه ؟؟😕😕

    به سال دقت کرده ای!
    با بهار رنگارنگش به استقبالت می آید
    با تابستانش گرمت میکند
    و با پائیزش عاشق 
    و در آخر با زمستانش نسبت به همه چیز سردت میکند
    آشناست مگر نه!
    درست عین بعضی آدم ها😒
    #ریحون_نوشت
    خوب بود
  • ღفــــღـر وزانღ
  • ‌ #مناجات_شبانه


    الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را 
    جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان. 
    الهی ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی...
    الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی. 


    #خواجه_عبدالله_انصاری

    شب     به    خیر      دوستان     

    پاسخ نادیا به شما:
    شب خوش.
  • دختری از بیراهه های ابهام
  • آخیییییییییییییییییییییی!
  • دختری از بیراهه های ابهام
  • از قدیم رسم بود ، که اگر ستاره دنباله دار دیدی آرزو کنی …
    اگر قاصدک دیدی آرزو کنی …
    ستاره رد می شود
    قاصدک را هم باد می برد
    قدیمی ها خیلی چیزها را خوب می دانستند.
    می دانستند که آرزو ماندنی نیست
    می دانستند نباید آرزو به دل ماند
    آرزو را باید فوت کرد
    رها کرد به حال خودش
    آرزو را روی دلهایتان نگذارید،
    نباید راکد بمانند.
    آب هم با آن همه شفافیتش
    یک جا بماند کدر می شود و بو می گیرد
    آرزوهایتان را بدهید دست باد
    آنها باید جاری باشند ، تا برآورده شوند.
    امیدوارم امروز روز بر آورده شدن آرزوهایتان باشد ....

    از قدیم رسم بود ، که اگر ستاره دنباله دار دیدی آرزو کنی …
    اگر قاصدک دیدی آرزو کنی …
    ستاره رد می شود
    قاصدک را هم باد می برد
    قدیمی ها خیلی چیزها را خوب می دانستند.
    می دانستند که آرزو ماندنی نیست
    می دانستند نباید آرزو به دل ماند
    آرزو را باید فوت کرد
    رها کرد به حال خودش
    آرزو را روی دلهایتان نگذارید،
    نباید راکد بمانند.
    آب هم با آن همه شفافیتش
    یک جا بماند کدر می شود و بو می گیرد
    آرزوهایتان را بدهید دست باد
    آنها باید جاری باشند ، تا برآورده شوند.
    امیدوارم امروز روز بر آورده شدن آرزوهایتان باشد ....


  • دختری از بیراهه های ابهام
  • ما آدم ها موجودات عجیبی هستیم!
    فرا عجیب!
    دلیل ها دارم،محکمه پسند!بابِ طبع قاضیِ پیر و کم حوصله!
    مثالش را که بخواهی اینکه در جواب یک احوال پرسی ساده در خیابان لبخند میزنیم و میگوییم:ممنون!
    و‌این ممنون خودش هزارها معنی دارد
    واین ممنون یک واژه نیست
    واژه نامه است
    کتاب شعر است
    ما حالمان را نمیگوییم
    بد یا خوب یا افتضاح
    چون در آن لحظه مضحک ترین چیز معیار خوب و بدیمان است
    ما تشکر میکنیم
    تشکر بابت اینکه کسی در‌میان تمام شلوغی های این روزها به فکر‌ حالمان بوده
    تبسم بابت توجهی هر چند اندک ولی واقعی از طرف یک آدمِ واقعی
    ما انسان ها هر چقدر مغرور هر چقدرپیچیده
    ‌هر چقدر سرسخت هر چقدر متظاهر‌
    سخت وابسته ایم... به هم!
    چون وقتی حالمان را میپرسند لبخند میزنیم!
    حنانه_گودرزى
    قشنگ بود به نظرم...
    پاسخ نادیا به شما:
    البته جدیدن  سلام کردن، تبسم کردن، تشکر کردن، و...  همه رفته رو فضای مجازی! الان خیلی وقته کسی واقعا بهم تبسم نکرده. 
    خیلیم عالی
    بابااا گووووووووله ی نمکک!!!
    حرفام ساده س اما بیش تر نوشته هامه که می گن سنگینه.
    پاسخ نادیا به شما:
    آره کمر  آدم رو میشکونه!! 
    اولا که خوش اومدی بعد این همه مدت اومدی سلامت کجا رفته؟؟ :)
    دوما دروغ گفتن نداره معلومه که از خودم نیست 
    نمیام که مطالب گوهربارم رو تو اینترنت بگم که !!.( به قول فرانک خودم ، خودم رو تحویل نگیرم کسی تحویلم نمی گیره!!!!) بعدشم من هیچ وقت انقد ساده نمی نویسم!
    پاسخ نادیا به شما:
     آره جون خودت. عجب اعتماد به نفسی داره این دختره! 
    خواهر جونت زدن تو خال. کمی از سخنان گوهر بار شو اینجا بزار عبرت بگیریم. 
    راس می گی تو هیچ وخ ساده نمی نویسی.  راستش تا حالا از حرفات سر در نیاورده ام اونقدر قلمبه سلم به حق می زنی. 
    این هفت شماره...
    .
    .
    .
    .
    هفت شماره را می گیرم...
    (ایمان،عشق،محبت، صداقت ، ایثار ، وفاداری، عدل)
    ...بـــــــــوق...
    شماره ی مورد نظر در شبکه زندگی انسانها موجود نمی باشد 
    لطفا " مجددا " شماره گیری نفرمایید!
    .
    .
    .
    .
    هفت شماره ی دیگر!
    ( دوست، یار ، همراه، همراز، همدل ، غمخوار، راهنما)
    ...بـــــــــوق...
    مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد!
    .
    .
    .
    .
    باز هم هفت شماره ی دیگر!
    ( خدا ، پروردگار، حق ، رب ،خالق ، معبود ، یکتا)
    ...بوق...بوق...
    لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید...
    ...بــــــــــــوق...
    سلام... خدای من!
    اگه پیغاممو دریافت کردین، لطفا تماس بگیرید، فقط یکبار!
    من خسته شدم از بس شماره گرفتم و هیچ کس، هیچ جوابی نداد!
    شماره ی تماس من
    (غرور، نفرت ، حسادت ، حقارت ، حماقت ، حرص ، طمع)
    منتظر تماس شما هستم! انسان.
    .
    .
    .
    .
    خداوندا تو می دانی که من دلواپس فردا ی خود هستم 
    مبادا گم کنم راه قشنگ آرزو ها را 
    مبادا گم کنم اهداف زیبا را 
    مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت
    مرا تنها تو نگذاری 
    که من تنها ترین تنهام ؛ انسانم.
    خدا گوید:
    تو ای زیبا تر از خورشید زیبایم
    تو ای والاترین مهمان دنیایم 
    تــو ای انســان!
    بدان همواره آغوش من باز است 
    شروع کن ... 
    یک قدم با تو 
    تمام گام های مانده اش با من!!!
    خدایا مرا ببخش به خاطر تمام در هایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود...
    پاسخ نادیا به شما:
    راستشو بگو از خودته؟؟ 
    12*
    روزه می گیری که گرسنگان را درک کنی؟
    بی خیال!
    اینجا همه سالشان رمضان است...
    اینجا زولبیا و بامیه را فقط از پشت ویترین مغازه ها دیده اند...:(
    11*

    هیچ روزه داری گرسنگان را درک نمی کند!
    چون امید به افطار دارد...
    پاسخ نادیا به شما:
    البته روزه دار داریم تا روزه دار! بعضیشان از لحظه سحر تا افطار فقط غر می زنن.😠  با این که مطمینن که افطار بالاخره می سه یه جوری غر می زنن که انگار تا ابد روزه هستن. 😤😥😧امیدوارم شما از اون افراد غرغرو نباشید
    *7
    برای کسی که می فهمد 
    هیچ توضیحی لازم نیست...

    وبرای کسی که نمی فهمد هر توضیحی اضافه است...
    آنان که می فهمند عذاب می کشند و 
    آنان که نمی فهمند عذاب می دهند 
    * مهم نیست که چه مدرکی دارید*
    *مهم این است که چه درکی دارید.*

    *7
    موفقیت هر کس
    با اعتماد به نفس او رابطه ی مستقیم دارد!
    برنده ها دقیفا می دانند در زندگی چه می خواهند...
  • دخترک سنگی
  • با یک قطره اشک...
    ٠·˙"°*♤:.از یــاد رفــتـــه○•٠·˙"°*♤:. همچون سماور زغالی کهنه ...
    گم شده ام میان اینهمه...
    جایی همین حوالی . دم دمای شفافیت کودکی . نزدیکیهای سالهای نوجوانی . نزدیکیهای عشق .
    گم شده ام در اعماق وجودی به اسم "من" ...اسیر شده ام در کالبدی به اسم "تن" ...!! به چهره ام که نگاه "میکنند" مملو از جوانی ام...
    یاد بگذشته به دل ماند و دریغ....
    در خودم گم شده ام - میان تنهایی خودم...
    ازیاد رفته ام همچون سماور زغالی ....
    برای پیدا کردنم فقط...
    یک قطره اشک کافیست...
    *9
  • دخترک سنگی
  • منـــ یهـــ دخترمـــــ…
    با تلنگری باران میشوم…
    باکلمه ای عاشق♥مے شومــــــــــ
    با فریادی مے شکنمــــــــــ↯
    زورم بہ تنها چیزی که مۍ رســــــــــد بغــض لعنتےه
    هنوزهم با مداد رنگی خانه رویا هایم را به تصویـــــر مےکشمــــــــــ
    من دخترم پراز راااز….هرگز مرا نخواهی دانست!
    هرگز سرچشمه اشکهایم را نمیابی!
    عاشقـ لوس شدنام قہــــــــــر کردنام حـســـود شـــدنامـــــ …
    دختروونگی هامو با هیچ چی تو دنیا عوض نمے کنمــــــــــ!
    دنیای دخترونه رو فقط یه دختر مے تونه لمــــــــــس کنہ!
    📜8
    بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد و نه شعور لازم برای خاموش ماندن...*7
    پاسخ نادیا به شما:
    به نظرت اینی که گفتی انسانه،عایا؟؟؟؟؟
    اشناست که اشناست منظور؟¿¿☆من تایپ کردنم همیشه خوب بوده فقط نخواستم خودم و نشونبدم !*
    پاسخ نادیا به شما:
    منظورمو که خودت می دونی!!!
  • نادیا احمدی
  • 5* سلام کوثر جون ، آفرین آفرین. تایپ کردنت قوی شده. ولی این شعر یه جورایی واسم آشناس!!!!
    وای بچه ها ببخشید چون هم کد و یادم رفت بنویسم هم خیلی بد نوشتم.به بزرگی خودتون ببخشید..5*
    کلاغ                                                                                               کلاغ حیوانی هست هم چون سار         با ثدای بلند می گوید قارقار             پرهایش هست  سیاه  و سفید           صدایش  می زنند ای   پلید            خیلی وقت ها  می  دزدد  پنیر           تا اینکه خودش را کند سیر              دارد دو چشم  به  رنگ  سیاه         که می تابد در روشن چون ماه     پاهایش هست باریک و زرد          کوچ نمی کند در هوای سرد               دندان هایش هست سفید و زیبا                دارد در دلش ترسی از ادم ها   
  • نادیا احمدی
  • مسمطی تضمینی از رباعی بابا طاهر عریان*دارم پیشرفت می کنم.نــَه؟*

    تو که خود خالق ماه و خورشیدی
     تو که تمام مشکلات را کلیدی
    توکه هرچه خواستیم به ما بخشیدی
    «از آن روزی که مارا آفریدی
    به غیر از معصیت چیزی ندیدی»

    از این به بعد می شم نماز گزارت
    هر کسی را می کنم بی قرارت
    با اینکه من دخیل نیستم در کارت
     «خداوندا به حق هشت و چارت
    زما بگذر شتر دیدی، ندیدی!»

    رباعی بابا طاهر عریان

    «از آن روزی که مارا آفریدی
    به غیر از معصیت چیزی ندیدی»
    «خداوندا به حق هشت و چارت
    زما بگذر شتر دیدی، ندیدی!»
  • نادیا احمدی
  • 3*ماجرای آهوی زیرک و شکارچی خنگول!!! *مخصوص کوچول موچولا *

    داشتم پیدا می کردم کمی خوراک
    که نزدیک شد یه مردکلاه به سر
    تتفنگشو که دیدم زدم به چاک
    زود فهمیدم افتادم تو درد سر

    رفتم پشت یه بوته مخفی شدم
    پشت یه بوته گوجه فرنگی
    شکارچیه قوی بود مث رستم
    دنبالم می کرد این مرد تفنگی

    قهوه ای تیره بود رنگ کلاه
    فک کنم زنش براش بافته بود
    یه کیف دستی هم داشت باخود به همراه
    با خود می گفت ای کاش منو یافته بود

    به نظرم این مرتیکه چپ دسته
    با دست چپ گرفته تفنگشو
    از تو کیفش در میاره یه بسته
    می خواد دم کنه چای خوش رنگشو

    انگاری نا امید شده این کودن
    می خواد استراحت کنه یه ذره
    براش دشواره مَنو پیدا کردن
    شکار نکردش دست کم یه بره

    کت زرد چرمیشو در میاره
    کلاه قهوه ایش رو هم همچنین
    توی جیب کتش پراز ابزاره
    هفت تیرشو پر می کنه تو ماشین

    ماشینش هستش یه جیب خاکی
    توش رو از پوست حیوانات پر کرده
    صندوق عقبش هم پراز خوراکی
    تنها رفته شیکار از بس خونسرده

    حالا که خوردن چای رو تموم کرد
    می خواد بازم دنبال من بگرده
    داره می پوشدش، همون کت زرد
    در حال حاضر هوا خیلی سرده

    وای خدا! کمک! داره میاد اینجا
    واسه زنده موندن باید فرار کرد
    پس من میرم خداحافظ شما
    پی کار کنم من از دست این مرد



    میدونم خوشتون نیومد!
    ولی اینو شبا واسه خواهر برادر های کوچولوتون بخونید ششــاید خوششون اومد.
  • سوما قاسمی تژاد
  • عاللییی

    پاسخ نادیا به شما:
    همیــن!!؟؟
    خوب منم برای اون کد نظر دادم.اگه کدش و ننویسم پس چطور بگم که مال کدومه؟
    الی جون می شه اون شعر سفید پوشت و بذاری؟ اخه خیلی جالب بود.همونی که لباس سفید پوشیده بودی و مادرت گریه می کرد                                          2*
  • دخترک سنگی
  • انشایم که تمام شد
    معلم با خط کش چوبی اش زد پشتِ دستم
    و گفت جمله هایت زیباست ...
    گفتم اجازه آقا ...
    پس چرا میزنید؟؟؟
    نگاهم کرد ...
    پوزخندِ تلخی زدو گفت:
    میزنم تا همیشه یادت بماند
    خوب نوشتن و زیبا فکر کردن در این دنیا
    #تـــــاوان دارد...
    .
    .
    .*2
    پاسخ نادیا به شما:
    Rewelcome*
    افرین افرین.نادیا ازت راضیم .ادامه بده.بالاخره یکی بیکارتر از من و تو میاد         *1.
    پاسخ نادیا به شما:
    کد ها رو باید برای مطالب جالب مربوط به موضوع بزاری نه واسه نظر دادن. 
  • نادیا احمدی
  • اگه خواستید در مورد مطلب های دیگرون نظر بدید،  با ذکر کد اون مطلب نظرتون رو بزارید! 
  • نادیا احمدی
  • 1*
    در وبلاگ خودم به من،کسی که سر نمی زند
    به جز خودم در اینجا، پرنده پر نمی زند
    خود را تنها می بینم، صدایم در نمی آید
    یک بار می آید کسی بار دگر نمی آید
    ای کاربر خوبان، داد از غم تنهایی 
    وب بی تو از دستم رفت، وقت است که باز آیی
    وبم تنهاست ماتم دارد امشب
    وبم کاربر کم دارد امشب 
    ز دست همه ی کاربران فریاد
    چرا از من کسی نمی کند یاد؟ 
    بسازم وبی با کاربر زیاد! 
    بکنم من تمام شما را شاد
    اینم از اولین شعر من 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی